چندی پیش وبلاگ یکی از دوستان غیرایرانی خود را میخواندم. موضوع وبلاگ وی در مورد اثرات خوب و بد اینترنت بود.
یکی از مواردی که در بین اثرات سوء اینترنت خودنمایی میکرد، استفاده بسیار زیاد از این رسانه فراگیر بود. به طوری که هم مردم از وابستگی بیش از حد خود به این رسانه احساس خطر میکنند هم کارشناسان بهداشت و سلامتی نسبت به آن نگران هستند.
خوشبختانه یا متأسفانه، موج چنین نگرانیهایی از اینترنت به کشور ما نرسیده است. دلیلش هم این است که این رسانه در هیچ حیطهای به عنوان یک جایگزین تمام عیار برای سایر الگوهای ارتباطی و فعالیتهای روزانه مطرح نیست!
این در حالی است که در برخی جوامع، اینترنت توانسته است به تنهایی جای خیلی چیزها را بگیرد. گرایش مردم ایالاتمتحده به اینترنت به عنوان جایگزینی برای تلویزیون، یا گرایش مردم کرهجنوبی به آن برای خریدهای مختلف روزانه، و نیز استفاده از این رسانه برای سرگرمی و تحقیق رو به افزایش است.
مطرح شدن اینترنت سهبعدی و پا گرفتن موزهها، فروشگاه ها و نمایشگاههای مجازی، استفاده از این رسانه را بیش از پیش گسترش خواهد داد.
در آغاز، همه این تحولات بسیار جذاب و مفید مینمایند؛ اینکه شخصی بتواند از خانه خود از موزهای در آن سوی دنیا بازدید کند یا در جریان تازهترین تحولات فناوری در نمایشگاهی فرسنگها دورتر قرار بگیرد، خیلی جالب است. ولی وقتی فعالیتهای روزانه و اجتماعی تحتالشعاع چنین روندی قرار بگیرد، بوی خطر نیز آرامآرام به مشام خواهد رسید.
این موج هماکنون کشورهایی چون ایالاتمتحده و انگلستان را در بر گرفته است و مشاوران خانواده و روانشناسان نسبت به آن ابراز نگرانی کردهاند.
تصور یک زندگی اینترنتی در عین جذاب بودنش ترسناک است. بیایید زندگی یک فرد را با چنین روندی مجسم کنیم:
صبح با صدای زنگ ساعت وبسایت OnlineClock از خواب بیدار میشود. قبل از اینکه دست و صورت خود را بشوید، سراغ شبکه رادیویی مورد نظر خود روی اینترنت میرود.
احتمالاً همان موقعی که دارد مسواک میزند، یک متخصص بهداشت دهان و دندان هم دارد درباره شیوههای درست مسواکزدن و استفاده از خمیر دندان مناسب با هر نوع دندان توضیح می دهد!
خوردن صبحانه یکی از معدود کارهای غیراینترنتی اوست. بعد از آن روبهروی کامپیوتر مینشیند. نخست سراغ کسبوکار آنلاین خود میرود، موقعیت تجاری و مشتریان جدید خود را در Entropia یا SecondLife چک میکند و بررسی میکند که درآمدش از راه نمایش آگهی شرکتهای مختلف روی وبلاگش چقدر بوده و گوگل چقدر پول به حسابش واریز کرده است.
پرداختن به امور مربوط به کسبوکار، چککردن ایمیلهای کاری و پاسخ دادن به آنها شاید تا ظهر طول بکشد. بعد نوبت خوردن ناهار است. با رفتن به یکی از هزاران فروشگاه آنلاین پیتزا مثل PizzaHut یک پیتزا سفارش میدهد. تا رسیدن پیتزا به درِ منزلش، چند دقیقهای فرصت هست و میتواند با یکی از دوستانش که خیلی وقت است او را در اینترنت ندیده، گپ بزند.
تقریباً مطمئن است که او هم هر روز آنلاین است. پس میکروفون و وبکم خود را روشن میکند و میرود سراغ GoogleTalk یا Yahoo Messenger یا هر سرویس پیامرسانی فوری دیگر و مدتی مشغول صحبت با دوستش میشود.
بعد از ناهار موقع کمی استراحت است. استراحت هم یعنی نپرداختن به کار. پس میتواند به جای کار کمی بازی کند. به این صورت نوبت سایت PlayOnline میرسد!
خواندن روزنامهها، تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی، بازدید از بخش تازه تأسیس موزه شهر، رزرو بلیت و هتل (البته هتلی که حتماً یک خط برای اتصال به اینترنت داشته باشد) برای مسافرت کاری هفته آینده و... .
این شخص، با همین کامپیوتر و اینترنت همه کارهایش را سروسامان داد! هر چند به ظاهر خیلی از کارها انجام شده است. ولی خیلی از کارهای دیگر انجام نشده باقی ماندهاند!
خستگی مفرط چشم، کاهش بخشی از فعالیتهای مغزی و اختلال در گردش خون، تنها پارهای از خطراتی است که در انتظار دوست ما هستند! دوری از روابط خانوادگی و فعالیتهای اجتماعی نیز به عنوان جدیترین آسیبهای روانی، جنبه دیگری از ماجراست.
ارزش اینترنت غیرقابل انکار است. ولی نحوه تعامل با این رسانه برای افراد مختلف بسته به زمان و موقعیت جغرافیایی آنها باید فرق داشته باشد.
در عین حال که امکان بازدید مجازی از موزه یکی از کشورها یا شهرهای دنیا از طریق اینترنت برای خیلی از مردم دنیا یک قابلیت ارزشمند است، سؤال این است که آیا ضرورت دارد موزهای را که در شهر محل اقامت یک شخص قرار دارد، او به صورت مجازی مورد بازدید قرار دهد؟
اگر برای خرید یک پیتزا میتوان پانزده دقیقه پیادهروی کرد، آیا ضرورت دارد آن را به صورت آنلاین سفارش دهیم؟
از این وجه ماجرا که بگذریم، هیچ یک از قابلیتهای کنونی اینترنت را نمیتوان نادیده گرفت.
شاید این موضوع در کشور ما چندان عینیت نداشته باشد، ولی در بسیاری از جوامع صنعتی سهم قابلتوجهی از درآمد شرکتها و مؤسسات و گاه همه درآمد آنها وابسته به همین اینترنت است.
با وجود تلاطم در بسیاری از بخشهای فناوری و حتی خود آیتی، صنعت آیتی همچنان جزو صنایع رو به رشد محسوب میشود و نام دهها شرکت آیتی بین شرکتهای موفق و پردرآمد دنیا به چشم میخورد. تصور کنید گوگل یا آمازون بدون اینترنت، باز هم گوگل و آمازون کنونی خواهند بود!؟
سوی دیگر ماجرا
با وجود اینکه افزایش تعداد وبلاگهای فارسی در کشور ما رشد خوبی داشته است، روند تولید محتوا در آنها و نیز رشد وبسایتهای فعال هرگز متناسب با رشد اینترنت نبوده است.
آنچه در وبلاگنویسی در کشور ما رواج یافته، گردش یک سری اطلاعات از وبلاگی به وبلاگ دیگر است. یعنی شاید هنگام بازدید از چندین وبلاگ مختلف به مطالب تکراری زیادی بر بخورید که اتفاقاً منبع آنها هم مشخص نشده باشد.
وقتی نوبت به مقالات علمی به زبان فارسی برسد، وضع از این هم بدتر است و جز چند وبسایت معدود که به گردآوری منابع علمی پرداختهاند، منبع قابل توجهی وجود ندارد. در حین جستوجو هم بیشتر به مطالبی یکصفحهای و در حد معرفی برمیخورید.
تصویر شخصیتهای برجسته دنیای هنر، ادب و فرهنگ ایران و نیز اماکن تاریخی کشور در اینترنت بسیار معدود است و اگر نیاز به عکس یکی از آنها دارید، باید کلی در بین سایتها به این سو و آن سو بروید.
دسترسی به تصاویر بناهای کهن کشور در مقایسه با بناهای معاصر دنیا بسیار سختتر است و پس از کلی جستوجو شاید به چند عکس حرفهای بر بخورید.
تعداد نوشتههای انگلیسی در سایت ویکیپدیا بیش از یک میلیون و نهصد و شصت هزار صفحه است. در حالی که این تعداد برای نوشتههای فارسی کمتر از بیست و چهار هزار صفحه است.
با توجه به جمعیت جوان و فعال کشور و نیز تعداد قابل توجه افرادی که دارای مهارتهای هنری، علمی و فنی هستند، توسعه محتوای فارسی و سایر زبانها و گوشیهای دیگر تنها به آگاهی از اهمیت آن و یک سازماندهی نه چندان پیچیده نیاز دارد.
به نظر میرسد از دیگر دلایلی که رشد وبلاگ ها و وبسایتهای فعال و کارامد را در کشور با کندی مواجه کرده، عدم درآمد زا بودن آنهاست.
تبلیغات و داد و ستد آنلاین دو شیوه برتر در ایجاد درآمد اینترنتی هستند که هیچ یک از آنها هنوز به طور واقعی رشد نیافته است.
در مورد داد و ستد اینترنتی نیز همان کاستیهای معمول وجود دارد که خوانندگان در جریان آن هستند. از این رو، در این حیطه فعلاً نگرانی از گرایش مفرط مردم به خدمات اینترنتی چندان مطرح نیست. در چنین شرایطی به نظر میرسد کند بودن روند توسعه وبسایتها منطقی به نظر برسد.
ولی شاید تا رسیدن به جایی که راهاندازی وبسایتها و وبلاگهای حرفهای توجیه اقتصادی داشته باشد، کاستی موجود در تولید محتوا را سازمانها و مؤسسات مرتبط با فعالیتهای علمی و فرهنگی بتوانند جبران کنند.
با وجود همه این کاستیها، شاید کشورهایی چون ایران هنوز از یک امتیاز برخوردار باشند و آن این است که طوفان گرایش مفرط به اینترنت هنوز به اینجا نرسیده است و میتوان پیشتر برای ایجاد تعادل میان اموری که واقعاً به اینترنتی شدن نیاز دارند و سایر امور اندیشه کرد.
وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
سلام عزیزم به روز هستم منتظرتم
با سلام دوست عزیز
ممنونم از لطف شما
من شما رو لینک کردم
من هم قبلا یک وبلاگ نرم افزار ایجاد کرده بودم
اما به دلیل کمی وقت نتوانستم اون رو ادامه بدم . آدرسش این بود :
http://soft-wares.blogfa.com/
تو این شبا که میگن قراره از آسمون فرشته بباره ؛ برای منم دعا میکنین ؟
سلام
امیدوارم خوب باشید و شادمان
مثل همیشه زیبا بود و مفید.
برکت باشد